یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آنگونه که هستند‌‌‌ نه آنگونه که میخواهم باشند.
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم.
یادم باشد که من اگر خود باخویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمیتواند مرا با خود آشتی دهد.
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم.
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد.

با پرتاب کردن حتی یک مشت برف از فریزر به کوچه به تعطیلی مدارس کمک کنید ! (پیام زمستونی)
یه گاز از دماغت میدی !؟(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی !!!) !

زندگــی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!!
زندگــی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم ؛
باشد که موضوع انشای زندگــیت "خــــــدا" ،
مقدمه اش "عشق او" ،
و انتهایش "نگاه او" باشد …
آمیــــــــــــــــــــــــــــــــن

همیشه فکر کن تو دنیای شیشه ای زندگی می کنی پس مراقب باش به طرف کسی سنگ پرت نکنی چون اول دنیای خودتو می شکنی…

دمها مثل کتابند ، برگرفته از مطالب جالب .
از روی بعضیها باید مشق نوشت .

از روی بعضیها باید جریمه نوشت .
بعضیها را باید چند بار
خواند تا معنیشان رافهمید .
بعضیها را باید نخوانده کنارکذاشت !

آدمیان به لبخندی که برلبها می نشانند و به احساس خوبی که برجا می
نهند، ماندگارند.

كشاورزی بود كه تنها یك اسب برای كشیدن گاوآهن داشت.روزی اسبش فرار كرد.
همسایه ها به او گفتند: چه بد اقبالی!
او پاسخ داد: ممكن است.
روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت. همسایه ها گفتند: چه خوش شانسی!
او گفت: ممكن است.
پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شكست.
همسایه ها گفتند: چه اتفاق ناگواری.
او پاسخ داد: ممكن است.
فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند.
همسایه ها گفتند: چه خوش شانسی!
او گفت: ممكن است
زندگی ادامه دارد…